با یاد جان جهان

سلام دوستان، رسیدیم به آخر پائیز و باز هم یه پایان دیگه و این که چقدر آغاز و پایان هست تو زندگی ما آدما

شروع، شروع، طلوع، غروب و دوباره طلوع و..........

آخر پائیزیم، فصلی که بعضیا دوستش دارن و بعضی ها نه، ولی یه فصله، یه فصل از فصل های زندگی ما

آخر این فصل می شه شب یلدا و می شه بلندترین شب سال و طولانی ترین خودنماییپر از رمز و راز شب!

یه شعری از قبل تو خاطرم هست و  به نظرمآخرش جالبه(البته ممکنه بعضی کلماتشو اشتباه بنویسم چون خیلی وقت پیش خوندمش)

شروعش اینه:

زندگی قهقه جغد شبانگاهی هاست       زندگی خوابگه مستی و هشیاری هاست

و آخرش می گه

زندگی سرد از برف زمستان سفید         زندگی فقر بلند شب یلدای هاست

امیدوارم که همتون و هممون و همه شب یلداهاشون فقر نداشته باشه،  و واقعا درک این فقر بلند سرد شب یلدایی خیلی سخته....

شب یلدایی که شروع زمستان و خداحافظی پائیزه

این شعر هم از جناب عرفان پور در مورد پائیز زیباست:

تلخ است که لبریز حقایق شده است

زرد است که با درد، موافق شده است

عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی

پاییز بهاریست که عاشق شده است

امیداور که شما همیشه بهاری باشین و زرد این طور نشین

بهترین ها براتون