برف می بارد...
روزهای پر مشغله ای رو دارم سپری می کنم
امتحانای پایانی دوران ارشدمو و کلی کار عملی ...
بالاخره این هم تموم می شه
الان که دارم این مطلبو می نویسم برف قشنگی داره می باره که تو ن روزهای بی برفی غنیمته
خدایش تو این حال و هوا خنک شدم و یاد زمستان چند سال پیش که تو همین جا نشسته بودم و یه نوشته درباره برف نوشتم افتادم .
http://esmael.persiangig.com/picturers/barf.jpg منبع تصویر
این نوشته هم تقدیم شما عزیزان
برف
برف می آید چه برفی برف می آید
می زند بر این زمین خشک
دانه های شیری و زیبا
همچو رویاهای شیرین است
که گهی بارد بر این دلها
برف را من دوست دارم دوست
ازبرای آنکه از این برف
کودکانه یادبود ها دارم
درخیال همچو دریا آبی نازم
می روم تا با دوستان نازنین خود
از شکوه برف زیبا آدمک سازم
بی شک آن مخلوق معصوم است و پاک
چون ز ذاتش ور جز این بودن نمی آید
در همین سان فکر ی از سر می رود بیرون
شاید این دلهای ما در کودکی چون برف پاک است
بس که ماند اندر این دنیای نا پاک
تیرگی ها و سیاهی های دنیا
رنگ می مالند زیبایی آن را
اما...
یادمان باشد
ذات آن پاک است
جلد ناکاپش، را توان شستن ، را توان شستن ...
مهدوی نسب (جریان)